سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تا هستیم با هم باشیم

 

کس بهره از آن تازه بر و دوش ندارد
 کاین شاخه گل طاقت آغوش ندارد
 از عشق نرنجیم و گر مایه رنج است
با نیش بسازیم اگر نوش ندارد

((رهی معیری))


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/2ساعت 4:4 عصر توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

 

زدرد عشق تو با کس حکایتی که نکردم
چرا جفای تو کم شد ؟ شکایتی که نکردم
چه شد که پای دلم را ز دام خویش رهاندی
از آن اسیر بلاکش حمایتی که نکردم

((رهی معیری))


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/2ساعت 3:58 عصر توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

 

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شو م
وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
 من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم

(( رهی معیری))


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/2ساعت 3:55 عصر توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

بعضی از آدما ستاره ها رو دوست دارن و بعضی هم عاشق ماه میشن

بعضی از اونا هوای ابری رو دوست دارن و دلشون میخواد که بارون بباره

بعضی هم دلشون پر میزنه واسه قدم زدن تو هوای برفی

بعضیا هم عاشق روزای آفتابی هستن یه عده شبا رو دوست دارن

یه عده روزا رو خیلی ها عاشق غروب خورشیدن

ولی بعضیا شب و تا صبح بیدار می مونن تا طلوع خورشید رو ببینن

ولی من و تو بهتره عاشق آسمون باشیم

همون آسمونی که هم خورشید داره ،

هم ماه وستاره هم ابر و بارون برف داره ،

هم روزای آفتابی همون آسمونی که بین هیچ کدومشون فرق نمی ذاره

 و همشونو دوست داره اما نه ... بازم نشد !

این بار آدما میگن کاش ما جای آسمون بودیم جای دریا ، جنگل یا ساحل ...

پس این بار بهتره من و تو سعی کنیم مثله خدا باشیم

بگیم کاش ما هم مثله خدا بودیم

بارون و دوست داشتن و عاشقش بودن کار آسونیه

 ولی بارون بودن و جای اون بودن خیلی سخته

همون بارونی که وقتی میخواد بباره هم رو سر گل میریزه ،

هم رو سر علف هرز ولی اگه ما جای بارون بودیم

فقط رو سر گل ها می ریختیم میذاشتیم

علف های هرز بخاطر اینکه علفن و زیبایی گل ها رو ندارن از تشنگی بمیرن ... ی

ه سوال می خوام ازت بپرسم ؟

دوست داشتی جای کدومشون باشی ؟ جای آسمون ؟

بارون ؟ گل ؟ چمن و علف و هرز ؟ ماه ؟ ستاره ؟ خورشید ؟

شاید خیلی دوست داری جای گل باشی !!؟

آخه گل زیباست و همه دوسش دارن تموم عاشقا گل تو دستشونه

اونو به کسی که دوسش دارن هدیه میدن اینا همش خوبه ولی من ...

ولی من دوست دارم ... جای علف هرز و چمن باشم

درسته که لگدمال میشم و همه پاشونو رو من میذارن

ولی عوضش منو نمی چینن ولی گل چیده میشه

و بعد از چند رو میره تو سطل آشغال

درسته که گل رو عاشقا بهم هدیه میدن ...

عوضش خیلی از عاشقا دست همدیگه رو میگیرن

و رو چمن ها راه میرن روش دراز میکشن

و با هم حرف میزنن فهمیدی منظورم چیه ؟

وقتی عاشق شدی وقتی یکی رو پیدا کردی که خیلی دوسش داشتی

وقتی به یکی گفتی دوست دارم ... نگاه کن ...

ببین می تونی می تونی مثله ماه و ستاره باشی همون ماهی که وقتی شب تموم میشه

از آسمون خدافظی میکنه و ... جاشو به خورشید میده

یا میتونی جای خورشید باشی همون خورشیدی که شب ناپدید میشه

تا ماه فراموش کنه حقیقت تلخی رو که از خورشید نور می گیره

نگاه کن ... ببین می تونی

 


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/2ساعت 11:37 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

 

گاهی دلم می خواهد بدانی حال من چگونه است.اما بدون که من همیشه حال

 تو رو می دونم اغلب...

 دلم برات تنگ میشد هر لحظه تنفست می کردم جای تعجب نیست یه دیوونه

 داره با تو حرف میزنه.

فدای سرت که یک تابستون دیگه گذشت و...

و باز هم معجزه نشد وباز هم تو نیومدی.

چرا همیشه یک دلیل برای آمدن داریم و هزار دلیل برای نیامدن.

 یک دلیل از آن تقدیرست و صدها بهانه برای تاخیر.

امشب هوا جور دیگه ای بود گرچه اینها باز هم جزو آن هزار بهانه نیامدنست.

سقف اعتماد تعمیری ست مدام چکه می کند آغوش ترانه ها همچنان از عطر

 تن او که باید پر باشد خالیست.

دلت نسوزه نگی چه لحن غم انگیزی راست می گفتم که عزیزی اگر اینها

 رو هم مثل من فراموش کنی و دور بریزی.

برگها بیشتر از آدمها قدر تو را می دانند و من بیشتر از برگها.

اما نمی دانم  چگونه بگویم که نمی دانم هیچ  نمی دانم جز قدر تو را...


نوشته شده در سه شنبه 87/11/1ساعت 10:22 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

سرودن زیبا ترین آهنگ دنیابا انگشتان نسیم

روی صورت مهربان رود

تو را یاد زیبا ترین ترانه دنیا می اندازه

راستی تو اونجا نمی فهمیدی منظور از هر حرف و کلمه اون ترانه چیه

وقتی با صدای محزون تو گوشت می خوند

برات آشنا بود چون با تپش قلبت هم نوا می شد

چرا همه از درد می خونند؟

چرا وقتی صوتی پر از رد به گوشت می رسه تو رویاد تموم بی معرفتی هایی

 می اندازه که این زمانه نامرد در حق تو کرده

بعضی وقتا می خوای درد دلت رو بگی

فریاد بزنی تا خلاص شی

اما محرمی نمی بینی

یا اگه یه نفر هم باشه که کنار پنجره دل تنگیات بشینه

دوست نداری با قصه ء غصه هات دل مهربونش رو به غروب برسونی

راستی هجرت زیباست از میان اینهمه خاکستری

به دنبال هوایی برای پریدن

دور از چشم صیاد بی رحم زمونه

پاورچین پاورچین از غمکده دلت بیرون میای

آخه طفلی دلت تازه خوابیده

بذار یه کم آروم بگیره اما نه گوش کن

من با زخم زبونت رفیقم

مرحم بذار با حرفات رو زخم عمیقم

با تو ام که داری به گریم می خندی

کاش میشدبیایی به من دل ببندی

تنها بودن یه کابوس شومه عزیزم

کار دل نباشی تمومه عزیزم

و پای تو رو سست می کنه و از رفتن باز می مونی

همون صدا باز هم داره می خونه

هیس...گوش کن...میشنوی؟؟؟؟


نوشته شده در سه شنبه 87/11/1ساعت 10:12 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

 

امشب از اون شباست که من دوباره دیوونه بشم

تو مستی و بی خبری اسیر میخونه بشم

امشب از اون شباست که من دلم میخواد داد بزنم

تو شهر این غریبه ها دردمو فریاد بزنم

                     دلم گرفت از آسمون

                                                    هم از زمین هم از زمون

                     تو زندگیم چقدر غمه

                                                    دلم گرفته از همه

ای روزگار لعنتی تلخه بهت هر چی بگم

من به زمین و آسموندست رفاقت نمیدم

از این همه در به دری تو قلب من قیامته

چه فایده داره زندگی این انتهای طاقته....

از این همه در به دری به لب رسیده جون من

به داد من نمیرسه خدای آسمون من

                     دلم گرفت از آسمون

                                                    هم از زمین هم از زمون

                     تو زندگیم چقدر غمه

                                                    دلم گرفته از همه


نوشته شده در سه شنبه 87/11/1ساعت 10:5 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |

<      1   2   3      

:قالبساز: :بهاربیست:

BAHAR 20.COM

خدمات وبلاگ نویسان

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس