تا هستیم با هم باشیم
ای تپش های تن سوزان من آتشی در سایه ی مژگان من چون تب عشقم چنین افروختی لاجــــرم شعرم به آش سوختی ای شب از رویای تو سنگین شده سینه از عــطر توام سنگین شده ای به روی چـــشم من گسترده خویش شادیم بخشــــیده از انـدوه بیـــــــــش
نوشته شده در پنج شنبه 88/2/3ساعت
10:23 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |
:قالبساز: :بهاربیست: |