تا هستیم با هم باشیم
شب با تمام سیاهی هاش خیلی مقدس تر از روشنایی روزیست که اسرار خود را عیان داشته است دردها نه در من و نه در تو خلاصه می شوند من ما همه در دردها شریکیم و مقصر ؟ چگونه میتوان همه دردهای انسان را به ترتیب اولویت بر روی کاغذ نوشت
اینک در این دقیقه کوتاه ،اینک میان این غم ناتمام که بر انتظار من جاریست اینک که ستاره ها بر میز قمار سرنوشت من نشسته اند ، کدامین دست ازکدامین سوی تک سرنوشت را به بازی دل می خواهد کشاند وبهتر بگم دلیل نتراشیده ای برای مات ماندن ؟؟؟ شاید خواب ، خواب آشفته و شناخت برهنگی .
نوشته شده در یکشنبه 88/4/7ساعت
9:35 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |
:قالبساز: :بهاربیست: |