تا هستیم با هم باشیم
ازگل پرسیدم محبت چیست گفت : ازمن زیباتراست . ازآفتاب پرسیدم محبت چیست گفت: ازمن سوزان تراست. ازشمع پرسیدم محبت چیست گفت: ازمن عاشق تراست. از خود محبت پرسیدم محبت چیست گفت: تنهایک نگاه است... ************ به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!
نوشته شده در چهارشنبه 87/8/29ساعت
9:21 صبح توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |
:قالبساز: :بهاربیست: |