سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تا هستیم با هم باشیم

یلدا نام فرشته ای است،

بالا بلند. با تن پوشی از شب و دامی از ستاره.

یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود.

با اولین شب پاییز.

و هر شب ردای سیاهش را قدری بیش تر بر سر آسمان می کشید

تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند.

یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت

و لابه لای خواب های زمین، لالایی اش را زمزمه می کرد.

گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد.

یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت.

آتش که می دانی ، همان عشق است.

یلدا آتش را  در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد.

آتش در یلدا بارور شد.

فرشته ها به هم گفتند:  یلدا آبستن است.

 آبستن خورشید.

و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد

و شبی که آخرین قطره را ببخشد ،

دیگر زنده نخواهد ماند.

 فرشته ها گفتند:  فردا که خورشید به دنیا بیاید،

یلدا خواهد مُرد. یلدا همیشه همین کار را می کند؛

می میرد و به دنیا می آورد. 

یلدا آفرینش را تکرار می کند..

راستی، فردا که خورشید را دیدی،

به یاد بیاور که او دختر یلداست 

و یلدا نام همان فرشته ای است

که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت.


نوشته شده در دوشنبه 87/10/2ساعت 12:22 عصر توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

BAHAR 20.COM

خدمات وبلاگ نویسان

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس