تا هستیم با هم باشیم
چه میخواهی برایت بنویسم ؟!! چه میخواهی به تو بگویم ؟!! تو پیمانه وجودم را لبریز کرده ای ، مدت هاست که نفس و خون و زندگی من هستی ، دیگر چه چیز میتوانم بگویم که تو ندانی؟!! آیا تو در آغاز و انجام همه اندیشه هایم قرار نداری؟ گاه گاه به نظرم می آید که تو خود من شده ای و وقتی با تو حرف میزنم ، مانند این است که با روح خویش سخن میگویم پس،آنچه در صفحه خاطر من است را بخوان وببین که چگونه ترا دوست میدارم . عزیز من ... نیایش خداوند،آرامش بخش روح است . بیا تا خدایرا نیایش کنیم تا هیچگاه مارا از هم جدا نکند!نه در زندگی و نه پس از مرگ ، نه در این سامان و روی زمین و نه در آن جایگاه پهناور و روشن که بزودی آنرا خواهیم دید و خیلی خوبتر و بهتر از این سامان خواهد بود. اگر بدانی که من چقدر تورا دوست دارم !!!! تو وجود مرا در بر گرفته ای !! بدون تو و غیر از تو هیچ نمیفهمم ، از خدا درخواست دارم که زندگی تو زندگی من ، مرگ تو مرگ من ، و ابدیت تو ابدیت من باشد. عشق تو پناه گاه من است ، تو سعادتی هستی که خداوند به منت ارزانی داشته و پیمانی هستی که خداوند با من بسته است. مرا دوست بدار ،بیا تا هر دو امیدوار و با ایمان باشیم . همسرم ، وقتی من غمی دارم نخستین اندیشه ام آن است که با تو درمیان بگذارم و از تو دلداری بجویم ،من تورا مانند تکیه گاه و پشتیبانی میدانم که هنگام رنج و غم از تو یاری میطلبم ، چون تو برای من دوستی هستی که هیچکس نمیتواند جایش را بگیرد. تو برای اندیشه های من زیبا و برای روح من آسمانی و برای قلب من خوبی . نوازش های تو مرا به این جهان علاقه مند میسازد و نگاه هایت راز آسمان و اسرار خداوندی را به من میفهماند . هنگامی که تو مرا نگاه میکنی میخواهم روحم را با اندیشه های شیرینی که در چشمانت دیده میشوند پر کنم.... آری تورا میپرستم و نمیتوانم آنی از فکرت غافل شوم زیرا بیش ازحد به توعلاقه مندم....!!!
:قالبساز: :بهاربیست: |