تا هستیم با هم باشیم
در غبار که میروی بر میگردی و پلک بر هم میزنی ماسه توی نگاه زندگی ات می دود هی!انسان سر به دیروز ،نگاه کن، سیزده فصل گذشته است و سیزده بار از خواب پریده ای!!و تکثیر شده ای در بیست و هشتمین خوابی که تعبیر نمی شود!!.... دیدی،وادارت کردند کلاغ پر بروی و کلاغها و ادمک ها از نگاهت قد کشیدند،...حالا این فصل و این هم قلم!!...
نوشته شده در پنج شنبه 87/8/9ساعت
8:1 عصر توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |
:قالبساز: :بهاربیست: |