تا هستیم با هم باشیم
برو ای همسفر جاده های سرد...
برو ای همدرد گریه ... هم بغض باران
خدا حافظ .. خدا حافظ ...
برو نگاهم بدرقه راهت ...
برو مسافر ... اشک من دیگر نمیریزد
به یاد خاطرات تو ... چشمهایم رو می بندم
خدا حافظ .. خدا حافظ .. برو ای هم بغض باران
خدا حافظ ... همدرد غمهایم .. دیگر نمیبارم ...
برو دیگر که دلتنگم ... برو هم بغض شیشه
برو مسافر ... خدا حافظ ... خدا حافظ ...
برو ای هم بغض باران ، برو اشک شبانه ام بدرقه راهت
کسی دیگر نمیماند ... در قلب سنگی من
کسی دیگر نمیخواند ، بی تو از دو چشم من
کسی دیگر نمیماند ... بجز یاد قلب مهربانت
کسی جایت رانمیگیرد .. برو ای هم بغض باران
خدا حافظ ... خدا حافظ ... برو دیگر اشک من بدرقه راهت
برو ای هم بغض باران ... که دیگر بی تو نمیخندم
که دیگر بی تو نمیخندم ... بی تو نمیخندم ...
برو بی تو دیگر نمیخوانم ... ~
صدای گیتاری شکسته ... در افق های نگاهت ...
که دیگر اشکی نمیریزم به روی سیم گیتارم .
برو دیگر نمیخوانم ... برو دیگر که دلتنگم ...
من این آخرین شعرم را برای تو میخوانم ... ~
خدا حافظ ... خدا حافظ .... ~
:قالبساز: :بهاربیست: |